کتاب هنر عشق ورزیدن اثر اریک فروم از نشر بادبان
138,000 20%
110,000 تومان
غالبا باور عمومی این است که عشق مانند یک صاعقهی ناگهانی بر سر انسان فرود میآید. در چنین شرایطی، آدمی خواهناخواه اسیر عواطف پرشوری خواهد شد که برای نامیدنش واژهای جز عشق به یاریاش نمیآید. اما آیا به راستی میتوان هر نوع احساس گذرا اما قدرتمندی را عشق نامید؟ یا به بیانی دیگر، آیا عشق ناگهان و بیاختیار فرد پدید میآید، یا برای به چنگ آوردنش باید کوشید؟ اریک فروم (Erich Fromm)، فیلسوف و روانکاو برجستهی فقید، در کتاب هنر عشق ورزیدن (The Art of Loving) به این سوالات و پرسشهای مشابهی که حول موضوع عشق و عاشقی وجود دارد، پاسخهایی درخورِ توجه داده است. او معتقد است که عشق ورزیدن، بیش از هر چیز یک هنر، یا به عبارتی یک مهارت است. مهارتها نیز آموختنیاند. بنابراین راهکارهایی برای یادگیری چگونه عشق ورزیدن وجود دارد. البته نباید به اشتباه گمان برد که فروم ادعا میکند که هر خوانندهای پس از مطالعهی این اثر به راحتی قادر به عشق ورزیدن خواهد شد. او خود در مقدمهی کتاب هنر عشق ورزیدن، بر این نکته تاکید میکند که مهارتهای مربوط به بروز احساسات عاشقانه، رابطهای تنگاتنگ با سطح رشد شخصیتی انسان دارند. بنابراین، فرد برای اینکه هنر عشق ورزیدن را به خوبی فرا بگیرد، باید به سختی در اعتلای همهی جنبههای شخصیتی خود بکوشد. چرا که عشق، به بیان اریک فروم، پاسخیست به تمام معمای هستی انسانی. در این اثر همچنین، اریک فروم به دستهبندی دقیق انواع احساسات عاشقانه پرداخته است. او در توضیحات خود، به خوبی مرز میان عشق مادر و پدر به فرزند، عشق فرزند به والدین، عشق برادرانه، عشق جنسی، و سایر انواع عشق را مشخص نموده است. در آخر باید گفت که کتاب هنر عشق ورزیدن، به نوعی چکیدهی نگاه متفکر بزرگیست که در طول حیات خود، دغدغهای جز ترویج شکلی ناب از انسانیت در وجود خوانندگان خود نداشت.
اگر علاقهمند به آموختن مطالبی هستید که به شما بینشی جدید دربارهی موضوع حیاتی عشق ارائه کند، کتاب هنر عشق ورزیدن را مطالعه کنید.
در بخشی از کتاب هنر عشق ورزیدن میخوانیم:
آیا عشق ورزیدن هنر محسوب مىشود؟ اگر قبول کنیم که چنین است؛ در نتیجه حصول به آن احتیاج به دانش و کوشش دارد و یا اینکه عشق احساس مطبوعى است که تجربه آن فقط به اقبال آدمى بستگى دارد و تنها آنکس که خوش اقبال است «عاشق مىشود»؟ اساس این کتاب کوچک بر قضیه نخست استوار است، حال آنکه بىتردید امروزه بیشتر مردم به قضیه دوم اعتقاد دارند.