کتاب گور به گور اثر ویلیام فاکنر از نشر چشمه
350,000 تومان
دربارهی کتاب گور به گور
رمانی که نگارش آن تنها در شش هفته به پایان رسید اما به باور منتقدان، از تمامی آثار ویلیام فاکنر (William Faulkner) پختهتر و کاملتر است و در نهایت سادگی و ظرافت بیان شده. کتاب گور به گور (As I lay dying)، داستان زندگی خانوادهای روستایی است که بهتازگی سالهای دشوار جنگ جهانی اول را به پایان رساندهاند. نگاه جزئینگر هر یک از شخصیتها و دغدغههای کوچکی که درمورد پیشپاافتادهترین مسائل روزمره دارند، پیچیدگیهای درونی این کاراکترهای سادهدل را برایتان روشن خواهند کرد. البته پیش از اینکه مطالعهی رمان را آغاز کنید، پیشنهاد میکنیم یک کاغذ و قلم بردارید و عنوان هر یک از شخصیتها را همراه با مشخصههای بارزشان یادداشت کنید. افراد متنوعی بهعنوان شخصیتهای داستان، راوی کتاب حاضر شدهاند و برای درک بهتر رخدادها لازم است همگی را بهخوبی بشناسید. هم مادر خانواده و هم تمامی اطرافیانش میدانند که چیزی به پایان عمرش نمانده و بهزودی باید با زندگی خداحافظی کند. همهی خانواده، یعنی خودِ مادر، شوهر و چهار فرزندش به فکر میافتند تا اسباب مراسم سوگواری او را به بهترین شکلی که برایشان مقدور است تدارک ببینند. مادر از صمیم قلب تمایل دارد تا در شهر خودش و در کنار خویشاوندانش به خاک سپرده شود؛ کاری که به ظاهر ساده میآید اما در عمل چندان هم آسان نیست. کل خانواده مصمم شدهاند تا در حد توان، مراسمی آبرومندانه را برای مادرشان برگزار کنند و فرزند ارشد خانواده که به نجاری اشتغال دارد، وظیفهی ساخت تابوت را به گردن میگیرد. از طرفی همگی در برابر سرزنشهای دیگران که جابهجایی مرده را از شهری به شهر دیگر جایز نمیدانند، متعهدانه مقاومت میکنند. پس از اینکه مادر سرانجام در برابر مرگ تسلیم میشود، پدر و چهار فرزندش، جنازهی مادر را سوار گاری میکنند تا در محلی که مقرر بوده، دفن شود. اینجاست که مشکلات یکی پس از دیگری سر راهشان سبز میشوند. مشکلاتی که به نظر پدر، خواست خدا هستند و هر طور شده باید از سد آنها عبور کرد. ویلیام فاکنر، کتاب گور به گور را نیز مانند برخی از آثارش به روش جریان سیال ذهن نگاشته. این نکته موجب میشود هستهی اصلی داستان بهطور منظم و منسجم در ذهن خواننده شکل نگیرد. روایتهایی پراکنده باعث میشود خواندن این اثر، کار راحتی نباشد. از طرفی، به گفتهی برخی منتقدان، سماجت و پافشاری سادهلوحانهی شخصیتهای کتاب برای انجام یک تصمیم نهچندانمهم، مخاطب را بارها کلافه و عصبانی خواهد کرد. خب، اگر با سبک رماننویسی و قصهپردازی فاکنر کاملاً آشنایید و میانهتان با روند کُند داستانها خیلی هم بد نیست، حتماً از مطالعهی اثر پیشرو نهایت لذت را خواهید برد.
کتاب گور به گور برای چه کسانی مناسب است؟
اگر به آثار ادبی کلاسیک، طنز سیاه، ادبیات مدرن و همچنین داستانهایی به روش جریان سیال ذهن علاقه دارید، کتاب گور به گور، شاهکار ادبیات آمریکا را از دست ندهید.
در بخشی از کتاب گور به گور میخوانیم:
پاهاى بابا کج و کوله شدهاند، پنجههاش بىریخت و کج و کولهاند، رو پنجههاى کوچکش دیگه هیچ ناخنى نمونده از بس که وقتى بچهبوده با چارقهاى دستسازش تو گل و شُل کار کرده. جفت کفشهاى چرم خامش رو گذاشته کنار صندلى. انگار که اینها رو با یک تبر کُند از آهن خام تراشیدهاند. ورنون از شهر برگشته. هیچ وقت ندیدهام با روپوشِ کار بره شهر. مىگن زنش نمىذاره. زنه یک وقت معلم مدرسه بوده. ته مونده آب ملاقه رو مىپاشم زمین، دهنم را با آستینم پاک مىکنم. قبل از صبح فردا بارون مىگیره. شاید هم قبل از غروب امروز. مىگم «رفته تو طویله، داره مالها رو مىبنده.» تو طویله با این اسبه کلنجار مىره. از طویله مىزنه بیرون مىافته تو چراگاه. اسبه اصلاً پیداش نیست، رفته تو خنکاى لاى قلمستون کاج قایم شده. جوئِل سوت مىکشه، یک بار خیلى تند، اسبه خُرناسه مىکشه، جوئِل مىبیندش که تنهش لاى سایههاى کبود برق مىزنه. جوئِل باز هم سوت مىکشه، اسبه از تپه سرازیر مىشه، با پاهاى شق و رق، گوشهاش رو تیز مىکنه و مىپرونه، چشمهاى تا به تاش رو تو چشمخونه مىچرخونه، بیست قدم اون ورتر وامىایسته پهلوش رو مىکنه به ما، سرش رو رو شونه برمىگردونه، با نگاه تیز و هشیارش ما رو دید مىزنه. جوئِل مىگه «بیا آقاجان.» اسب راه مىافته. همچین به سرعت میاد که پوستش جمع مىشه، انگار آتش از پوستش زبونه مىکشه. یال و دمش رو پخش مىکنه، چشمهاش رو مىچرخونه، یک هِرِشت دیگه مىآد جلو، وامىایسته پاهاش رو جفت مىکنه به جوئِل زل مىزنه. جوئِل با قدمهاى مرتب مىره طرفش، دستهاش دو طرفش آویزونه. غیر از لنگهاى جوئِل، مثل دو تا هیکل که براى یک منظره قبایل وحشى تراشیده باشند زیر آفتاب ایستادهاند.