کتاب بدن فراموش نمیکند (جلد سخت) اثر بسل ون در کوک از نشر میلکان
479,000 تومان
درباره کتاب بدن فراموش نمی کن
د ما انسانها جزء گونههایی فوقالعاده سرسختیم. از زمانهای کهن تاکنون، از جنگهای پیدرپی، بلایای بیشمار (طبیعی و مصنوعی) و خشونت و خیانت در زندگی جان سالم به در بردهایم. اما تجربههای منجر به تروما چه در سطحی بزرگ (بر روی تاریخ و فرهنگ ما)، چه در سطحی شخصیتر روی خانوادههایمان، بیتردید ردی از خود بهجای میگذارند و رازهایی تاریک بهشکلی نامحسوس از نسلی به نسل دیگر منتقل میشوند. اثر این تجربهها روی ذهن و هیجانات، ظرفیت ما برای شادی و برقراری روابط صمیمی و حتی زیستشناسی و دستگاه ایمنی بدن ما نیز به جا میماند. تروما نهتنها بر کسانی که مستقیماً در معرض آن هستند، بلکه بر افراد مجاور نیز تأثیر میگذارد. تروما، اصولاً تحملناپذیر و توانفرساست. هرچند همهٔ ما میخواهیم از تروما عبور کنیم، بخشی از مغز که مسئول حصول اطمینان از بقای ماست (در جایی بسیار پایینتر از مغز منطقی ما)، مهارت چندانی در انکارکردن ندارد. مدتها بعداز اتمام تجربهٔ تروما، کوچکترین اشاره به خطر به فعالسازی مجدد آن میانجامد و مدارهای مغزی آسیبدیده را تحریک و مقادیر چشمگیری هورمونهای استرس ترشح میکند. این امر سبب ایجاد احساسات ناخوشایند و ادراکات فیزیکی شدید و همینطور کنشهای شتابزده و پرخاشگرانه میشود. پژوهشهای انجامشده در این رشتهها نشان داده است که تروما عامل بروز تغییرات فیزیولوژیکی واقعی است، تغییراتی از قبیل واسنجی مجدد دستگاه هشداردندهٔ مغز، افزایش فعالیت هورمون استرس و دستکاریهایی جزئی در سیستمی که مسئولیت جداسازی اطلاعات مرتبط از غیرمرتبط را بر عهده دارد. کتاب بدن فراموش نمی کند توضیح میدهد که تروما سبب اختلال در منطقهای از مغز میشود که حس فیزیکی و مجسم زندهبودن را مخابره میکند. چنین تغییراتی روشن میکند که چرا افراد مبتلا به تروما، به قیمت غفلت از مشغولیت فیالبداهه به زندگی روزمرهٔ خود، هوشیاری بیش از حدی به تهدیدات دارند. این کتاب شرح میدهد چرا افراد مبتلا به تروما اغلب دچار گرفتاریهایی تکراری میشوند و عبرتگرفتن از تجارب گذشته اینقدر برایشان مشکل است. کتاب بدن فراموش نمی کند نشان میدهد که رفتار آنها حاصل ضعف اخلاقی یا نشانههای بیارادگی یا سرشت بد نیست؛ تغییرات واقعی در مغز مسبب بروز چنین رفتارهایی است. کتاب بدن فراموش نمی کند فرصتهای جدیدی را برای تسکین یا حتی بهبود آسیبها فراهم کرده است. این کتاب شیوهها و تجاربی را آفریده که با بهرهگیری از قابلیت انعطافپذیری عصبی طبیعی مغز به بازماندگان کمک کند تا در لحظه کاملاً احساس سرزندگی داشته باشند و به زندگیشان ادامه دهند. این کتاب سه مسیر پیشِ رویمان قرار میدهد: ۱. کل به جزء، با حرفزدن، ارتباطگیری (مجدد) با دیگران، و فراهمساختن فرصت شناخت و درک آنچه درونمان درحال وقوع است و در عین حال پردازش خاطرات تروما؛ ۲. مصرف قرصهایی که واکنشهای هشداردهندهٔ نادرست را از کار میاندازند یا بهرهگیری از فناوریهایی که شیوهٔ سازماندهی اطلاعات در مغز را تغییر میدهند؛ و ۳. جزء به کل، با امکانپذیرکردن تجربیاتی در بدن که عمیقاً و اساساً با درماندگی، خشم یا فروپاشیِ ناشی از تروما در تضادند. تعیین بهترین گزینه از بین گزینههای فوق برای هر بازماندهٔ خاصی کاملاً تجربی است. بیشتر افرادی که با آنها کار کردهام به تلفیقی از هر سه گزینه نیاز داشتهاند.