کتاب کوروش بزرگ (حکمران جهان) اثر ولفگانگ ، ویلهلم از نشر چلچله
200,000 تومان
کوروش به کاوش غارها می پرداخت و از رفتن از رودها به قله کوه ها خسته نمی شد و در این کار به غارهایی تصادف می کرد که در میان جنگل های ارتفاعات پنهان شده بود و شکارچیان جرأت نزدیک شدن به آن ها را نداشتند مگر به عزم شکار بز کوهی. در جوار نهرهایی که از برف ها جاری می شد پشت خاره سنگ ها گودال هایی در صخره ها باز شده بود. این گودال ها طبیعی به نظر می آمدند تا این که یکبار کوروش به یکی از آن ها خزید و معلوم شد بیغوله ای است با سنگ بریده شده. کف آن جا در اثر آتش هایی که روشن کرده بودند مانند زغال سیاه شده بود و هنوز خاشاکی در اطراف باقی بود. با خود اندیشید که در گذشته مردم در آن جا می زیسته اند و می کوشیده اند مدخل های آن جاها را پنهان دارند. در پارسا گرد کسی از وجود آن بیغول های پنهان خبر نداشت. ولی چون کوروش شرح آن ها را به همسرش می گفت متوجه شد که کنیزکان کاسپی تا آخر به دقت تمام گوش می کردند. البته اگر هم آن ها راز آن بیغول ها را می دانستند حتماً به کوروش فاش نمی کردند. کاسپی ها مردمی نحیف و سیاه چرده و اولین سکنه فلات بودند. کوروش در دوران طفولیت آن ها را به نام مردم باستان یا مردم خاکی می شناخت که مانند موش خرمایی خاک را گود می کردند و با دست حبوبات می کاشتند و محصول درو می کردند و همچنین کوزه می ساختند؛ حتی برای خود با خشت خانه می ساختند.