سلامز خوش اومدیز! | کد تخفیف خرید اول : welcome | ارسال سفارشات 2 الی 10 روز کاری
کتاب شهر تو خالی اثر رنسام ریگز از نشر نگاه آشنا

کتاب شهر تو خالی اثر رنسام ریگز از نشر نگاه آشنا

درباره‌ی کتاب شهر تو خالی  کتابی که پیش روی شماست، با نام شهر تو خالی (Hollow City) نوشته‌ی رنسام ریگز (Ransom Riggs) است که نخستین‌بار در سال 2014 منتشر شده و دنباله‌ای بر رمان «بچه‌های عجیب‌وغریب خانم پرگرین» است. گفتنی است این رمان با نام «بچه‌های خاص خانم پرگرین» نیز به زبان فارسی ترجمه شده است. شما در این کتاب مخاطب داستان زندگی جیکوب قرار می‌گیرید. پسری شانزده‌ساله که از فاجعه‌ای خانوادگی جان سالم به در برده و مجبور است برای یافتن خاستگاه پدربزرگ مرحومش، ‌به سواحل ولز سفر کند. دیری نمی‌پاید که جیکوب متوجه پیوندش با بچه‌های خانم پریگرین می‌شود. در کتاب شهر تو خالی ادامه‌ی ماجراهای جیکوب را بعد از بازگشتن از ولز پی می‌گیرید.  معرفی و دانلود کتاب شهر تو خالی  داستان کتاب شهر تو خالی از این قرار است: سوم سپتامبر 1940 است. گروهی از بچه‌ها در میان لنگرها پارو می‌زنند. از کنار قایق‌هایی با شیارهای زنگارگرفته که روی آب شناورند، ‌از میان اجتماع مرغان دریایی خاموش، و از کنار ماهیگیرانی که تورهای‌شان را در آب افکنده و مات و مبهوت به بچه‌ها -که در حال عبور کردن هستند- زل زده‌اند، عبور می‌کنند. بچه‌ها ده نفرند که به همراه یک پرنده در سه قایق کوچک و بی‌ثبات، به‌آرامی و مستقیم به سوی دریا پارو می‌زنند. آن‌ها از دست ارتشی از هیولاهای مخوف گریخته‌اند. روی این کره‌ی خاکی، ‌تنها یک نفر است که می‌تواند کمک‌شان کند و او هم حالا در هیئت یک پرنده گرفتار شده. خانم آلما لیفای پرگرین در شکل یک پرنده گیر کرده و نمی‌تواند دوباره به یک انسان تبدیل شود!  بچه‌ها روی کف درهم‌شکسته‌ی قایق‌ می‌نشینند، ‌به دوشیزه آلما لیفای پرگرین زل می‌زنند و می‌گویند: «ما چه کار کنیم، خانم گرین؟ لطفاً دوباره به شکل یک انسان برگرد. لطفاً بیدار شو!» اما کلمه‌ای از دهان خانم گرین درنمی‌آید. بچه‌ها ترسیده‌اند و احساس بی‌پناهی می‌کنند. در نهایت، بچه‌ها برای آن‌که بتوانند فکری به حال سلامتی خانم گرین کنند، تصمیم می‌گیرند به لندن بروند، اما افسوس که لندن جنگ‌زده نه‌تنها دوایی برای خانم گرین عزیزشان در چنته ندارد، بلکه بچه‌ها را با شگفتنی‌های بسیاری روبه‌رو می‌کند. شگفتنی‌ها و اتفاقات عجیب‌وغریبی که شرح آن را در کتاب شهر تو خالی نوشته‌ی رنسام ریگز مطالعه می‌کنید.

مجموعه‌ی بچه‌های عجیب‌وغریب خانم پرگرین سری کتاب‌هایی در ژانر ترسناک و فانتزی، نوشته‌ی رنسام ریگز است. در این کتاب‌ها مخاطب داستان‌های زندگی پسرکی یتیم به نام جیکوب قرار می‌گیرید. این سری کتاب‌ها چندین شخصیت اصلی دارند که در ادامه به شکل کامل معرفی شده‌اند:     
جیکوب پورتمن: قهرمان داستان که می‌تواند هیولاهای تو خالی را ببیند و احساس کند. 
  اِما بلوم: دختری که قادر است با دستانش شعله‌های آتش بسازد و در زمان‌های گذشته با پدربزرگ جیکوب همکاری کرده است.    
آبراهام پورتمن: پدربزرگ جیکوب که توسط هولایی توخالی کشته شده است.
برونوئین برانتلی: دختری که به شکلی غیرعادی قدرتمند است.    
میلارد نالینگز: پسری نامرئی که دانش‌آموز همه‌ی دانش‌های غریب است.    
هوراس سام نوسان: پسری که تصاویر و رؤیاهای پیش‌بینی‌کننده می‌بیند.    
آلیو آبروهالوس الفنتا: دختری که از هوا سبک‌تر است.    
انوخ اوکانر: پسری که می‌تواند افراد مرده را برای مدت‌زمان کوتاهی زنده کند.    
هیو آپیستون: پسری که از تعدادی زنبور که داخل شکم او زندگی می‌کنند محافظت می‌کند و بر آن‌ها تسلط دارد.    
فیونا فراون فلد: دختری ساکت که توانایی عجیبی در پرورش گیاهان دارد.    
کلر دنزمور: دختری با یک دهان اضافی در پشت سرش که کوچک‌ترین کودک عجیب دوشیزه پرگرین است.   
آلما لیفای پرگرین: ایمبرنی که قادر است تغییر شکل بدهد و زمان را دستکاری کند. او مدیر حلقه‌ی کرن هم است و در شکل یک پرنده گیر کرده و نمی‌تواند دوباره به یک انسان تبدیل شود.    
اسمرلدا آووست: ایمبرینی که حلقه‌اش توسط موجودات فاسد مورد هجوم قرار گرفته و وایت‌ها او را ربوده‌اند.

کتاب شهر تو خالی برای چه کسانی مناسب است؟ 
رنسام ریگز کتاب شهر توخالی را برای چند گروه از مخاطبان نوشته است: علاقه‌مندان به ادبیات نوجوان و دوست‌داران ادبیات فانتزی و ادبیات وحشت از مخاطبان کتاب حاضر هستند.

در بخشی از کتاب شهر تو خالی می‌خوانیم:
تا جایی که در توانمان بود به سرعت از کنار ساختمان‌های ویران‌شده گذشتیم. پس از عبور از آن ویرانی‌ها به خیابان‌هایی رسیدیم که زندگی در آن‌ها جریان داشت. شگفت‌آور بود، فقط چند قدم آن طرف‌تر از جایی که مانند جهنم بود، مردم به کار خود مشغول بودند، در پیاده‌روها قدم می‌زدند و در ساختمان‌هایی که هنوز برق، پنجره و دیوار داشت زندگی می‌کردند. سپس گوشه‌ای را دور زدیم. گنبد کلیسای جامع نمایان شد. با وجود اینکه وصله‌هایی از سنگ‌های سیاه سوخته و چند طاق فرو ریخته داشت، سرافراز و باشکوه بود. کلیسای پائول مقدس مانند روح خود شهر بود، بیشتر از چند بمب برای سرنگون شدن لازم داشت.  جست‌وجوی ما در میدانی نزدیک کلیسا آغاز شد جایی که پیرمردها روی نیمکت‌ها نشسته بودند و به کبوترها غذا می‌دادند. ابتدا خرابکاری کردیم: ما جلو رفتیم و هنگامی که کبوترها به هوا برخاستند، وحشیانه سعی کردیم آن‌ها را بگیریم. پیرمردها غر زدند و ما نیز عقب رفتیم و منتظر ماندیم کبوترها برگردند. بالاخره آن‌ها برگشتند، که نشان می‌داد کبوترها باهوش‌ترین حیوانات روی زمین نیستند. وقتی آن‌ها آمدند ما به نوبت به سوی دسته‌ی کبوترها حمله‌ور شدیم. بی‌مقدمه سعی می‌کردیم آن‌ها را بگیریم و دستمان را دراز می‌کردیم تا گیرشان بیندازیم. فکر می‌کردم شاید آلیو که کوچک و سریع است یا هیو که ارتباط عجیبی با سایر انواع موجودات بال‌دار دارد شانسی داشته باشند ولی هر دوی آنها ناموفق بودند. وضعیت میلارد بهتر از آن‌ها نبود، با اینکه کبوترها حتی نمی‌توانستند او را ببینند. تا زمانی که نوبت من شد، حتماً کبوترها از اینکه ما آزارشان می‌دادیم بیمار شده بودند، چون لحظه‌ای که من وارد میدان شدم ناگهان همگی پر کشیدند و همزمان توده‌ی بزرگی از فضله بر سرم ریختند که باعث شد تلوتلو‌خوران به سوی منبعی از آب بروم و تمام سرم را بشویم.

 

%۲۰ تخفیف
۲۲۰٫۰۰۰
۱۷۸٫۰۰۰تومان
افزودن به سبد خرید
افزودن به سبد خرید
۲۰٪
۲۲۰٫۰۰۰
۱۷۸٫۰۰۰

دیدگاه کاربران

دیدگاهی برای این محصول ثبت نشده است