سلامز خوش اومدیز! | کد تخفیف خرید اول : welcome | ارسال سفارشات 2 الی 10 روز کاری
کتاب نازنین اثر فیودور داستایوفسکی از نشر چشمه

کتاب نازنین اثر فیودور داستایوفسکی از نشر چشمه

درباره کتاب نازنین 
کتاب نازنین حاوی یکی از داستان‌های فیودور داستایفسکی است. این داستان در کنار «شب‌های روشن» از مشهورترین داستان‌های بلند داستایوسکی است. داستایوسکی «نازنین» را در ۴۵سالگی نوشت؛ زمانی که دیگر نویسنده‌ای چیره‌دست بود. او این داستان را با یک مقدمه شروع می‌کند؛ چیزی که تا پیش از این روال معمول کارش نبوده و ۲ دلیل هم برای این کار دارد. اولین دلیل روشن‌کردن تکلیف عنصر خیال است. دومین دلیل این است که می‌خواهد خواننده را روشن کند که چرا متن در ابتدای داستان اندکی گنگ و مغلق است. این نویسندهٔ روس، در مقدمه‌اش به ما می‌گوید که راوی داستان، خود آدم پریشانی است که می‌خواهد ماجرا را طی روند بازگویی داستان بفهمد و برای خودش روشن کند. داستان نازنین از زبان گرویی‌فروشی روایت می‌شود که به یکی از مشتریان همیشگی مغازه‌اش دل می‌بازد و با او ازدواج می‌کند؛ دخترکی ۱۶ساله، جوان و سرشار از شور زندگی. چندی نمی‌گذرد که روند جدایی‌ها آغاز می‌شود. مرد به رابطهٔ عروس جوان با هم‌قطار سابقش مظنون می‌شود.  گفته شده است که فرم روایت «نازنین» تا پیش از این در ادبیات نظیر نداشته و می‌توان آن را اولین روایت سیال ذهن به حساب آورد. داستایوسکی سال‌ها پیش از مارسل پروست، جیمز جویس، سمبولیست‌ها و اکسپرسیونیست‌ها قواعد منطقی نوشتار ادبی را می‌شکند و سعی دارد سیل افکار و تصاویر را به‌صورت تداعی مستقیم در متن جاری کند. او در این داستان بلند، به ترکیب نهایی ایده‌های فلسفی‌اش رسیده است؛ ایده‌هایی که می‌شود رد آن‌ها را در همهٔ آثارش گرفت.  از این کتاب، اقتباس‌هایی سینمایی هم صورت گرفته است.

بخشی از کتاب نازنین 
«تمام مدت این شش هفتهٔ بیماری ما سه نفر، یعنی من و لوکریا و پرستار مجربی که از بیمارستان آورده بودم، مثل پروانه دورش می‌گشتیم. از پول دریغ نداشتم و حتی دلم می‌خواست بیش‌تر از این‌ها برایش خرج کنم. دکتر شریدِر را خبر کردم و برای هربار ویزیت ده روبل حق‌القدم دادم. وقتی به هوش آمد سعی کردم کم‌تر جلو چشمش باشم. اما آخر چرا دارم این‌ها را تعریف می‌کنم؟! وقتی دیگر توانست به طور کامل از بستر بلند شود می‌آمد و ساکت و آرام در اتاق من می‌نشست، پشت میزی که همان وقت مخصوص او خریده بودم… بله، درست است، هر دوی ما باز هم به سکوت‌مان ادامه دادیم. البته بعدش شروع به صحبت کردیم، اما فقط حرف‌های معمولی می‌زدیم. من عمداً چیز زیادی نمی‌گفتم اما خیلی خوب متوجه شدم او هم بسیار خوشحال‌تر است که بیش از این حرفی بین‌مان ردوبدل نشود. به نظرم چنین حسی از جانب او کاملاً طبیعی بود. با خودم می‌گفتم: او به‌قدری در تنش بوده و طوری خُرد و مغلوب شده که مسلماً باید فرصت داشته باشد تا فراموش کند و به این اوضاع خو بگیرد. به این ترتیب سکوت را ادامه دادیم. بااین‌حال هر لحظه داشتم خودم را برای آینده آماده می‌کردم. فکر کردم حتماً او هم همین کار را می‌کند و با اشتیاق عجیبی سعی داشتم حدس بزنم دقیقاً چه در سرش می‌گذرد.»

فروشگاه اینترنتی مسترکتابز

۱۳۰٫۰۰۰تومان
افزودن به سبد خرید
افزودن به سبد خرید
۱۳۰٫۰۰۰

دیدگاه کاربران

دیدگاهی برای این محصول ثبت نشده است